پرستش چيست
پيرامون واژهٔ پرستش
پرستيدن از دو بخش تشكيل شدهاست. بخش نخست آن پيشوند “پَر” بهمعناي “پيرامون (پيرا)” و “دُور”، و بخش دوم “استادن (ايستادن)” است. بر اين اساس، پرستيدن بهمعناي دُور و اطراف چيزي ايستادن است.
“عبادت” معادل عربيِ پرستش، از ريشه «عَبَدَ» و بهمعناي پرستش و اطاعت خاشعانه و نهايت خضوع است. از ريشهٔ عبد دو مصدر عبوديت و عبادت مشتق شدهاست. اين دو واژه در زبانهاي عبري و عربي كاربرد دارند و داراي معني همساناند.
ابوعلي سينا گفتهاست::: العباده هيَ غايه الخضوعِ و التّذلّل (عبادت نهايت خضوع و فروتني است). مرتضي مطهري در تعريف عبادت ميگويد: پرستش آن حالتي است كه در آن انسان يك توجهي ميكند كه از ناحيهٔ باطن خودش به آن حقيقتي كه او را آفريدهاست و خودش را در قبضهٔ قدرت او ميبيند، خودش را به او نيازمند و محتاج ميبيند. درواقع، سيري است كه انسان از خلق بهسوي خالق ميكند. اين امر اساساً قطعنظر از فايده و اثري كه داشتهباشد، خودش يكي از نيازهاي روحي بشر است.
پرستش در اديان ابراهيمي
عبادت و پرستش در سه دين ابراهيمي يهوديت، مسيحيت و اسلام به عنوان يك اصل جدايي ناپذير برشمرده ميشود كه در هر سه دين به عنوان يكي از اولويتها بر آن تأكيد شدهاست. اين تأكيد به حدي است كه در آرمان و هدف بعثت موسي(ع) آمده كه او مأمور شده بنياسرائيل را براي عبادت خداوند از مصر بيرون ببرد. قرآن نيز اولين دعوت پيامبر را دعوت به توحيد، عبادت خدا و دوري از شرك ذكر ميكند. ادا كردن عبادت در زندگي انسان با آغاز خلقت بوده به طوري كه اولين عبادت به صورت قرباني در تورات و قرآن در مورد دو پسر آدم(ع) (قابيل و هابيل) ذكر شدهاست. عبادت در طول زمان، صورتهاي مختلفي به خود گرفتهاست. عبادت به معني اخص آن عبارت است از عبادات شريعت كه در شريعت يهود، عمدتاً به قرباني، عشريه، روزه، اعياد و نماز و در شريعت اسلامي عمدتاً به نماز، روزه، زكات و حج اطلاق ميشود. پرستش آن عبادت عربي نيست، آن ستايش است پرستش = پرستيدن، پرستاري كردن، تيمار كردن، نگهداري كردن نمونه از شاهنامه فردوسي: هوشنگ پس از شناختن آتش ميگويد: بگفتا فروغيست اين ايزدي (سخن از آتش ايزدي است، ) پرستي بايد، اگر بخردي (سخن از نگهداري آتش است نه آنكه آنرا عبادت كنند) آتش پرستي آن نيست كه كسي يا يك زرتشتي آتش را عبادت كند، آتش پرست آن است كه آتش را با افزودن ناپاكي ها آن را آلوده نكند و از آن به درستي نگهداري كند. براي نمونه ساختن بمب و ابزار جنگي كه آتش ميزند و جان و خانماسوزي دارد نشان از نپرستيدن از آتش، پرستاري يا نگهباني از آتش نيست، كه تنها سودجويي است.
و باز از زبان رستم به كيخسرو: خُنُك شهر ايران كه تخت تو را (خوشا به مردم ايران كه تخت تو را) پرستند و بيدار بخت تو را ( نگهداري كنند كه بخت تو بيدار هست) دوباره چنين گفت رستم كه با بخت تو نترسد پرستنده ي تخت تو نياكان ما را پرستيده ايد بسي شور و تلخ جهان ديده ايد
هميشه به يزدان ستايش كنيد (هميشه ستاييدن «عبادت» پروردگار) جهان آفرين را نيايش كنيد (آنكه جهان را آفريد«جهان آفرين» نيايش دعا كنيد)
پرستش در يهوديت
عبادت از منظر كتب عهد قديم، اطاعت كامل و محض خداوند ميباشد چنانچه در «اول تواريخ» آمده:
حال اي پسر من سليمان، بكوش تا خداي اجداد خود را بشناسي و با تمام دل و جان او را بپرستي و خدمت كني. خداوند تمام دلها را ميبيند و هر فكري را ميداند. اگر در جستجوي خداباشي، او را خواهي يافت، ولي اگر از او برگردي، تو را تا ابد طرد خواهد كرد.
در مزامير نيز آمدهاست كه: خداوند را با تمام دل خود، در مجلس راستان و ميان قوم او ستايش خواهم كرد. اطاعت در عهد قديم شامل اطاعتي ميشود كه از روي ميل و رغبت است. و عبادت مختص خداوند بوده و براي غير خدا سزاوار نميباشد و تنها اوست كه شايسته عبادت است. در يهوديت حتي جنگ هم در راستاي عهد خداوند عبادت است. در يهوديت آمدهاست: خداوند، جان پناه من است، او صخره من است و مرا نجات ميبخشد. خدايم صخره محكمي است كه به آن پناه ميبرم. او همچون سپر از من محافظت ميكند. به من پناه ميدهد و با قدرتش مرا ميرهاند. او را به كمك خواهم طلبيد و از جنگ دشمنان رهائي خواهم يافت. اي خداوند بزرگ تو شايسته پرستش هستي. (مزامير ۱۸:۲-۳)
پرستش در مسيحيت
خداوند، در يهوديت خدائي است مهربان و بخشنده كه پناهگاه و محل انس و امنيت است براي مردم زمانه، و همه چيز با او معنا پيدا ميكند امّا در عهد جديد خداوند معناي عميقتر و باشكوهتر دارد. از ديدگاه مسيح خداوند را بايد با تمام قلب و جان دوست بداريد و اين اولين و مهمترين دستور خدا است. ايمان و عبادت در مسيحيت به دو معناي دوست داشتن خداوند با تمام قلب و جان و محبت و خدمت به مردم به كار رفتهاست. امّا در مسيحيت از آنجائي كه باور عهد جديد بر آن است كه عيسي پسر خداوند است، عبادت هم شامل خداوند آسماني ميشود و هم خداوندي كه جسم شد؛ يعني مسيح. پس پرستش و عبادت خداوند، بدون اطاعت و پرستش مسيح غير ممكن است. مسيح چهره ديدني خداي ناديدهاست. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتري دارد. در واقع هستي به وسيله عيسي مسيح به وجود آمدهاست……. (كولسيان ۱:۱۵-۱۹)
پرستش در اسلام
روشهاي صحيح و كاربردي عربي نشان ميدهند كه عبادت، نوعي از خضوع در نهايت درجه آن و ناشي از دريافت قلبي نسبت به عظمت و سلطه معبود است. براي عبادت دو چيز لازم است: اول: پايبندي به آنچه خداوند به صورت امر و نهي و حلال و حرام تشريع نموده و توسط پيامبران ابلاغ گرديدهاست. اين امر به عنصر اطاعت و خضوع در برابر خدا عينيت ميبخشد. كسي كه از پذيرش فرمان خدا سرپيچي كند و از پيروي راه و پايبندي به شريعت او استكبار ورزد، بنده و پرستش كننده خدانيست؛ هر چند او را خالق و روزي دهنده خود بداند و بدين امر اعتراف كند، چنانچه مشركان عرب هم چنين ادعايي داشتند.
دوم: پايبندي او، از دل سرشار از محبت خدا برخيزد؛ زيرا در هستي، چيزي دوست داشتنيتر از خدا وجود ندارد. براي اينكه او صاحب فضل و احسان است و انسان را كه چيزي نبود به وجود آورد و آفريد. اساس محبت خداوند متعال، آگاهي از فضل، نعمت، نيكي، رحمت، احساس جمال و كمال اوست. اگر كسي احسان را دوست دارد، صاحب احسان اوست و اگر زيبائي را دوست دارد، مصدر زيبائي اوست و اگر كسي طالب كمال است، كمال حقيقي اوست و اگر كسي خود را دوست دارد، بداند كه آفريننده و پديد آورندهاش خداوند ميباشد. كسي كه خدا را بشناسد، او را دوست دارد و به اندازه درجه شناخت خويش، نسبت به او محبت پيدا ميكند. به همين دليل محبت محمد نسبت به خداوند، از همه بيشتر بود؛ زيرا معرفت بالاتري نسبت به خدا داشت.
به طور كلي و به صورت اجمالي در قرآن عبادت به صورتهاي مختلف تعريف شدهاست كه سه صورت از آنها عبارتاند از: ۱- خضوع و كرنش كه از اعتقاد به الوهيت و معبود سرچشمه گرفته باشد. دليل اين معنا آياتي است كه به عبادت خداوند امر ميكند و انسانها را از عبادت غير او نهي ميكند و به اين دليل هيچالهي و ربّي غير خداوند وجود ندارد:
«ياقَومِ آعبُدُوا آلله مَالَكُم مِن إله غَيرُهُ» (سوره اعراف: ۵۹)
۲- خضوع و كرنش در مقابل موجودي كه او را «رب» ميدانيم و شأني از شئون وجود و زندگي خود را در دنيا و آخرت در اختيار او ميشماريم؛ چه امور معنوي مانند عزت و پيروزي در دنيا و چه در امور معنوي مانند آمرزش گناهان. رب كسي است كه زمام امور را در كف دارد و عهدهدار تدبير و تربيت اوست. بنابراين عبادت معبود به خاطر ربوبيت اوست. شاهد اين سخنان آياتي است كه دليل منحصر بودن عبادت به خداوند را يگانگي او در ربوبيت ميداند:
و قالَ المسيحُ يا بني اسرائيلَ اعبدوالله رَبّي و رَبَّكُم/ إِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُم أَمَّهً و احِدهً وأَنَا رَبُّكم فَاعبُدُنِ.
(انبيا:۹۲ / مائده:۷۲)
۳- خضوع و كرنش در برابر كسي است كه او را عالم، يا موجودي كه امور هستي به او واگذار شده، ميدانيم؛ حال چه امور تكويني مانند خلق، رزق، زنده كردن و ميراندن به او واگذار شده وچه امور تشريعي مانند قانونگذاري شفاعت و مغفرت. انحصار عبادت در خدا، تعهد ديرينهاي است كه خداوند از نوع انسان گرفتهاست. اين پيمان با قلم قدرت خداوندي در فطرت بشري نقش بسته و در طبع اصيل انسان كاشته شدهاست.
وِ ِاذُا اَخَذَ رَبُّك مِن بَني آدَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرَّيتَهُم و اَشهَدَهُم عَلي اَنفُسِهِم اَلَسنتُ بَرّبكُم قالُوا بَلي شِهدنَا اَن تَقُولُوا يومَ آلقيامَه ِانُّا كُنُّاعَن هَذا غافلينَ* او تقُولُوا انَّما اشرَكَ آبَاوُنا مِن قَبلُ و كُنََّا ذُرَّيهً مِن بَعدِهِم اَفَتُهلِكُنَا بِما فَعَلَ آلُمبطِلُونَ. (سوره اعراف ۱۷۲-۱۷۳)
بنابراين بزرگترين هدف بعثت، فرستادن رسولان و فرود آمدن كتابهاي مقدس، ياد آوري اين پيمان ديرينه به مردم، پاك كردن غبار فراموشي، شرك يا تقليد از روي فطرت باشد و نخستين دعوت و رهنمود پيامبران اين باشد كه
آعبُدُوالله مالَكُم مِن اِله غَيرُهُ (خداوند را بپرستيد كه غير از او براي شما ايزدي نيست)(سوره اعراف:۵۹)
نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط، شعيب و هر پيامبري كه به سوي قوم دروغگو و گمراهي انتخاب شدند، همين دعوت را فرياد زدند و به قوم خود اعلام داشتهاند كه: خداوند ميفرمايد «ما هيچ رسولي را به رسالت نفرستاديم مگر آنكه به او وحي كرديم كه به جز من خدايي نيست تنها مرا به يكتايي پرستش كنيد و بس.» (سوره انبياء:۲۵)
دامنه عبادات اسلام شامل تمام اعمال آدمي ميباشد به شرط آنكه به قصد و نيت خداوند انجام شود. در واقع دامنه عبادت در اسلام، تمامي دين و زندگي انسان است و تمام وجود انسان را خدا فرا ميگيرد. به طور كلي بر اساس تعاليم اسلام خداوند انس و جن را براي اين آفريده كه تنها او را عبادت كنند و در مقابل او سجده كنند و فرمان و امر خداوند را قبول كرده و اجرا نمايند همانطور كه در سوره ذاريات آيه ۵۶ به آن اشاره شدهاست: «وَ مَا خَلَقتَ الجِنَّ وَ الانسَ الَّاِليعبدُونِ» (جن و انسان را تنها براي پرستش آفريديم)
جوادي آملي از علماي تشيع در اين مورد ميگويد: قرآن كريم در تبيين رابطه عبد و عبادت، عبادت را هدف آفرينش او ميداند. انسان همانند هستهاي است كه هدف متوسط آن درخت شدن و هدف بالاتر آن به بار نشستن است و هدفهاي ديگري نيز در پيش دارد. امّا هدف اصلي و برتر از عبادت رسيدن به يقين است، همانگونه كه در آيه ۹۹ از سوره حجر ميفرمايد:
واعبد ربك حتي ياتيك اليقين (و پروردگارت را پرستش كن تا به يقين برسي) (سوره حجر:۹۹)
اقسام عبادات
عبادات اعمالي هستند كه بقصد قربت براي خداوند انجام ميگردد عبادات واجب درفقه شيعه ۱۰ گونه است
نماز-روزه-خمس-زكات-حج-جهاد-امر به معروف و نهي از منكر-تولي و تبري [۱]
نگرشهاي ناهمگون
اديان يهوديت و اسلام و مسيحيت يا به عبارت ديگر، عهد عتيق، عهد جديد و قرآن كريم، در اين كه، عبادت اطاعت كامل و محض و از روي ميل و رغبت در مقابل خداوند در كليه امور است، با هم اشتراك دارند و هر سه كتاب، عبادت را منحصر در خداوند ميدانند.
امّا مفهوم عبادت در مسيحيت با مفهوم يهوديت و اسلام كاملاً متفاوت است. در مسيحيت، شخص مسيح كه خود، پسر خدا، متأثر از روح القدس و تجسم خداوند است در جسم، مسير عبادت ميشود و راه رسيدن به حقيقت نوعي جا پاي عيسي گذاشتن است و رفتن و اقتدا به مسيح است، و حقيقت در نزديك شدن هر چه بيشتر به مسيح كسب ميشود. چنانكه در انجيل آمده است: «و عيسا گفت: و من راه، راستي و حقيقت هستم. كسي نميتواند پدر را بيابد جز به واسطه من»
در مسيحيت همچنين بر خلاف اسلام و يهوديت، عبادت به زباني خاص صورت نميگيرد. بلكه تاكيد خداوند در انجيل بر آن است كه هر قوم و زباني به زبان خود با او گفتگو كنند. در همين راستا انجيل نيز به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه ميشود و هر نژادي به زبان مادري خود به مطالعه آن ميپردازد.
در اسلام عبادت همراه با آداب و مناسك خاص مبتني بر شريعت است، و تخطّي از قوانين شريعت مساوي با دور شدن از حقيقت است.
برچسب: ، تعريف پرستش، معناي عبادت چيست، معناي عشق به خدا چيست، پرستش در اسلام، چرا بايد خدا را بپرستيم،